حسین کازرانی مدافع تیم ملی در جام جهانی 1978 امشب مهمان برنامه نود بود.او از خاطراتش گفت،از بازی با هلند و اینکه اصلا در آن بازی نترسیده بودند.عادل وقتی به او گفت اما علی پروین بارها گفته که ما برای این بازی ترسیده بودیم کازرانی این واکنش را نشان داد:«کجا ترسیده بودیم؟ ما با تیم های آرژانتین،فرانسه و منچستر یونایتد بازی کرده بودیم.همه اش شایعه بود.ما شوخی می کردیم.پروین می گفت حسن نرویم توی زمین و 7 تا گل بخوریم؟ فردایش گفت حسین 6 تا نخوریم؟یک روز دیگر گفت من یک فکری کرده ام.گرمکن های ما مشکی است.من می روم و می گویم مادربزرگ هایمان مرده اند بازی سه بر صفر به نفع شما.می خواهم بگویم که اصلا ترسی نداشتیم.»

 سعید مدنی روزنامه‌نگار باسابقه‌ای است که برخلاف بسیاری از روزنامه‌نگاران جوان با وجود بیماری‌اش همچنان مشغول مطالعه و تحقیق است. او استاد دانشگاه است؛ مردی که دلش برای سربلندی جمهوری اسلامی ایران می‌تپد و دوست دارد کشورش همواره در جمع برترین‌ها باشد. مردی از جنس رسانه و ورزش، روزنامه‌نگاری با تحصیلات عالیه در زمینه جامعه‌شناسی که حرف‌ها و نظراتش می‌تواند هر خواننده‌ای را به فکر و تامل وادارد.
 خواندن صحبت‌های این روزنامه‌نگار پیشکسوت ورزشی می‌تواند برای بسیاری از مسئولان ورزش و فرهنگ کشور مفید و راهگشا باشد. باهم صحبت‌های سعید مدنی را می‌خوانیم:

مربی‌ای که نمی‌تواند به بازیکنش بگوید چرا بازی نمی‌کنی مورد انتقاد قرار می‌گیرد. بهترین مربیان ما محکوم‌ترین‌ها هستند. مربیان لایق ما مثل علی پروین و امیر قلعه‌نویی که موفق‌ترین هستند محکوم‌ترین شده‌اند در عین ارادتی که به آنها دارم هیچ ارتباطی با آنها ندارم یعنی همان روزنامه‌نگار قدیمی هستم حتی قهرمان هم که می‌شوند من به آنها تبریک هم نمی‌گویم از طریق دوستان هم از آنها عذرخواهی می‌کنم می‌گویم من برای آنکه پیش خودم خیالم راحت باشم که با کسی مسئله‌ای ندارم حتی یواشکی تبریک هم نمی‌گویم. من با ستار همدانی بازی می‌کردم او به من زنگ زد و گفت شنیده‌ام که مریض شده‌ای امیر قلعه‌نویی هم اینجاست و می‌خواد با شما صحبت کند و گفت اگر کاری هم هست در خدمتیم و بعد از احوال‌پرسی خداحافظی کرد.

وقتي حرمت امام زاده را متولي آن نگه نمي دارد!از غریبه ها چه انتظاری داریم!؟
اين يهروز رهبري فر و علي انصاريان بودند که در مورد اسطوره باشگاه خود در برنامه نود اينگونه صحبت مي کردند!؟
آقاي قدوسي شما و دوستانتان وقتي خبر بازگشت فرهاد مجيدي را شنيديد در روزنامه گل گليتون آنهم از زبان هواداران منتسب به تيم محبوبتان چندين مطلب در مورد شاگرد حجازي و پشت کردن وي به استادش نوشتيد!آيا حالا رسالت خبرنگاري و حرمت قلمتان باز هم جريجه دار ميشود و در وصف شاهکار اين دو پيشکسوت تيمتان صفحات کاغذ را سياه خواهد کرد!؟
مجيدي به استقلال برگشت چون استقلالي بود و قصد و نيتش کاملا مشخص و به تصميمي که گرفت حرجي نيست!منتهي صحبت هاي اين دو قولوهاي پرسپوليسي را در مورد سلطان چشم آبيشان که سالها زير پرچمش سينه ميزدند را بايد کجاي دلمون بگذاريم!؟
با اينکه يک استقلالي دو آتيشه هستم اما بارها به خاطر بچه محل بودن با علي پروين و اين دو بازيکن متعصب قديم و بي معرفت فعلي اظهار خوشحالي مي کردم!اما حالا بايد بگويم که با همان صادق ورمرزيار و مجيد نامجو مطق خودمان بيشتر عشق بازي کنم بهتره!
.
.
.
آقا بهروز؛ادبياتت تو حلقم !

خانه امیر قلعه‌نویی پس از اینکه مادرمحترمش را از دست داده محل رفت و آمد اهالی فوتبال شده است. حوالی ساعت 14:00 دیروز علی پروین به همراه برادرش به خانه امیر قلعه‌نویی رفت. امیر که به خاطر عمل جراحی‌اش نمی‌تواند پایش را تکان بدهد به محض دیدن علی پروین از جایش بلند شد و در آغوش علی آقا گریست. اشک‌های قلعه‌نویی و صدای آه و ناله‌های او همه حاضران را که برای عرض تسلیت به خانه امیر قلعه‌نویی رفته بودند تحت تاثیر قرارداد. امیر با آه و ناله از خوبی‌های مادرش به علی آقا می‌گفت.

پروین که به شدت تحت تاثیر اشک‌های قلعه‌نویی و شیون‌های او قرار گرفته بود اشک در چشم‌هایش حلقه زد. پروین هم زیر لب حرف‌هایی با امیر زد که هیچ کس نفهمید. شاید سلطان هم از مادرش می‌گفت که سال‌های پیش از دستش داده بود. ظهر دیروز همه آنهایی که درخانه امیر قلعه‌نویی بودند تحت تاثیر اشک‌های امیر قرار گرفتند. ظهر دیروز حاج آقا مالک مسوول امور فرهنگی باشگاه استقلال نیز در خانه امیر قلعه‌نویی حضور داشت. شاهرخ بیانی، رضارجبی، علیرضا نیکبخت و تعدادی دیگر از اهالی فوتبال نیز در منزل امیر قلعه‌نویی حاضر بودند تا او احساس تنهایی نکند.

جواد نکونام با بستن بازوبند کاپيتاني تيم ملي در بازي مقابل لبنان ، رکورد کاپيتاني علي پروين در تيم ملي را پشت سر گذاشت.
نکونام در بازي مقابل لبنان براي سي و دومين بار بازوبند کاپيتاني را بر بازو بست و با اين تعداد کاپيتاني بالاتر از علي پروين قرار گرفت که 31 بار کاپيتان تيم ملي بوده است.
پروين تا سال 1376 رکوردار کاپيتاني در تيم ملي بود تا اينکه احمدرضا عابدزاده رکورد او را پشت سر گذاشت و در نهايت علي دايي هم با 80 بار کاپيتاني در اين زمينه رکوردار شد. نکونام 7 بازي ديگر بايد کاپيتان باشد تا بعد از علي دايي نفر دوم کاپيتاني تيم ملي شود.

 گوران اریکسون برای سرمربیگری پرسپولیس از آن دست اخبار است که بیشتر از واقعیت به بازی رسانه ای شبیه است که نتیجه ندارد و قطعا برای منحرف کردن افکار عمومی از ماجراهای اخیر این باشگاه به بیرون آمده است!
البته از دیدگاه تخصصی باید بگویم که این حرکت، حرکت درستی است و به نوعی بازی رسانه ای صحیحی محسوب می شود اما از نظر شکلی آنقدر این بمب خبری غیرواقعی به نظر می رسد که واکنش رسانه ها نسبت به آن همان نیست که مدنظر باشگاه پرسپولیس است چراکه سنگ بزرگی است و کیست که نداند سنگ بزرگ علامت نزدن است. در نتیجه این خبر هم می رود کنار آن خبر که می گفت با 4 مربی بزرگ دنیا در حال مذاکره هستیم. یعنی خبری که معمولا روی جلد مطبوعات نمی رود و آنطور که باید و شاید به آن پرداخته نمی‌شود!
اریکسون یک مربی نامدار در جهان است. او هم قیمت بسیار بالایی دارد و هم امکانات ویژه ای می خواهد! که به نظر نمی رسد از باشگاه پرسپولیس برای این مربی آبی گرم شود به ویژه با شرایط کنونی که پول درآوردن برای باشگاهها جزو سخت ترین کارهای ممکن شده و حتی حقوق بازیکنان را هم نه پرسپولیس که تمامی تیمهای لیگ برتری نمی توانند پرداخت کنند.
در این شرایط چه باید گفت؟ آیا باید پذیرفت که پرسپولیس به طور واقعی با اریکسون پای میز مذاکره نشسته است؟ یا اینکه باید چنین تصور کرد که موضوع مذاکره حتی به شرط واقعیت هم یک حرکت مارپیچ برای برون رفت از فضای موجود است؟اجازه بدهید از زاویه ای دیگر این ماجرا را بررسی کنیم .
بحث اینجاست که حتی در صورت واقعی بودن ماجرا و حتی توافق با اسون گوران اریکسون برای فصل بعد یا حتی همین نیم فصل هم استیلی به طور کامل تحت تأثیر قرار گرفته و دیدارهای باقی مانده تا نیم فصل یا تا پایان فصل را از دست می دهد!
در واقع استیلی و همه بازیکنان پرسپولیس می فهمند که باید منتظر تغییرات باشند چه با عملکرد خوب یا عملکرد بد!
... و این یعنی بی انگیزگی محض! یعنی اشتباه پشت اشتباه! یعنی تضعیف موقعیت کنونی استیلی!
این البته در صورت واقعی بودن مذاکره با اریکسون است و در صورت عدم واقعی بودن این مذاکره نه اریکسونی در کار خواهد بود و نه استیلی قدرت زیادی برای کار کردن در پرسپولیس خواهد داشت.
... و زاویه سوم.
فرض کنید اریکسون بیاید و استیلی هم تحت تأثیر قرار نگیرد! در این صورت آیا همه چیز در باشگاه پرسپولیس درست پیش می رود؟ برای پاسخ به این سوال یک اسم بزرگ را باید کنار اسم بزرگ داخلی خودمان قرار دهیم یعنی علی پروین!
آیا اریکسون جایی کار می کند که مدیر فنی و سخنگوی فنی اش علی پروین است؟ البته باید او شرایط را بپذیرد ضمن اینکه پروین هم اسم کوچکی برای فوتبال ایران نیست اما حرف اینجاست که آیا پروین بیرون گود می نشیند تا اریکسون هر کاری دلش می خواهد، انجام دهد؟
آیا این همکاری شدنی است؟                                                                         پاسخ ما منفی است. پاسخ شما چطور     

درست جشن تولد 66 سالگی تاسیس باشگاه استقلال،متقارن بود با جشن تولد سلطان قرمزها.

علی پروین اسطوره فراموش نشدنی پرسپولیسی ها در 4 مهرماه 1324 به دنیا آمده و امسال با فرارسیدن چهارم مهرماه 66 ساله شده است.همیشه به خودم می گفتم یک رازی باید باشه که یک نفر به سلطان قرمزها تبدیل بشود ولی سلطان اندامهای بدنش به رنگ آبی باشد!

تازه با جشن تاسیس 66 سالگی باشگاه آبی پوشان تهرانی متوجه شدم که علی پروین هم 66 ساله شده و دقیقا سن ایشان برابر است با قدمت باشگاه رقیبش.آری علی پروین درست در روزی به دنیا آمده بود که باشگاه دوچرخه سواران که بعدها به تاج و استقلال تغییر نام پیدا کرد تاسیس شده بود.

شاید خداوند از خلق کردن این مخلوقات خود،حکمتی داشته و یکی از دلایل چشم آبی بودن سلطان،هم همین موضوع باشد.

خلاصه باز هم 66 سالگی تاسیس باشگاه استقلال و 66 سالگی سلطان چشم آبی قرمزها را تبریک عرض میکنم.